(((آوای . . . باران)))
تقدیم به همه مهربونا
روی قبرم بنویسید کبوتر شد ورفت...
زیر باران غزلی خواند دلش تر شد ورفت...
چه تفاوت که چه خورده غم دل یا سم...
آن قدر غرق جنون بود که پرپر شد و رفت...!!!
دوستدار شما...اسما
نظرات شما عزیزان:
شهر را آدم به آدم در پی ات جویا شدم
تا که یک شب دیدمت، دل باختم، رسوا شدم
با نگاهی ساده قلبم را گرفتی، خوب من!
فکر میکردم که من عاشق نِمی... امّا شدم!
مثل یک پروانه در شمع نگاهت سال ها
سوختم، امّا عزیزم! با تو من معنا شدم
گفته بودی در کنارت تا ابد هستم ولی
باز رفتی، باز ماندم، باز من تنها شدم
تا که یک شب دیدمت، دل باختم، رسوا شدم
با نگاهی ساده قلبم را گرفتی، خوب من!
فکر میکردم که من عاشق نِمی... امّا شدم!
مثل یک پروانه در شمع نگاهت سال ها
سوختم، امّا عزیزم! با تو من معنا شدم
گفته بودی در کنارت تا ابد هستم ولی
باز رفتی، باز ماندم، باز من تنها شدم
سلام .
جالب بود شعرهات.
منم وبلاگم رو تازه راه اندازی کردم .
http://www.rezalynda.loxblog.com
جالب بود شعرهات.
منم وبلاگم رو تازه راه اندازی کردم .
http://www.rezalynda.loxblog.com
نوشته شده در یک شنبه 3 آذر 1392برچسب:, ساعت
8:6 توسط ASMA| 3 نظر |
قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت |